کودک درون در واقع بیان کننده حالتی از روحیات انسان ست که با احساسات و لذت انسان سر و کار دارد. طبق نظر دکتر اریک برن شخصیت ما ترکیبی از سه جز والد، بالغ و کودک است که در موقعیتهای زمانی و مکانی مختلف یکی از این سه بیشتر خودنمایی میکند.
والد: بیانگر روحیات، امر و نهی ها و بایدها و نبایدهای پدرانه و مادرانه است.
بالغ :در هر موضوعی کمک میکند که ابتدا جمع آوری اطلاعات کرده و بعد به تحلیل سود و زیان انجام کار می پردازد.
کودک درون : همان تجربیات ضبط شده هر انسانی است که از دوران کودکی خود آموخته است.
آسیب شناسی کودک درون
کودک درون حضور قدرتمند در خودآگاه و ناخودآگاه دارد او شاد و سرمست است ،بازیگوش است، تخیلاتش را نقاشی میکند و شیطنت دارد. اما در دنیای واقعی، بزرگترها چنین کودکی را بی ادب میدانند و تصمیم به تربیت او میگیرند او را از خیلی کارها نهی میکنند و به بسیاری از کارها توصیه و تشویق میکنند به این صورت در کودک درون احساس گمشدگی ایجاد میشود و درست و نادرست برای او مبهم میشود؛ او آزادی ، صداقت و پر انرژی بودن را میخواهد اما بزرگترها کنترل، دروغ و آرامش را به او توصیه میکنند. به این ترتیب احساسات او زخمی شده و با وجود نالههایی، در ناخودآگاهش خود را مناسب خواست بزرگترها تغییر میدهد، خنده و شادی خود را کنترل میکند، آزادی خود را محدود میکند، ترس در درونش ریشه میدواند و هیجان و سرمستی خود را از دست میدهد، به تدریج احساس کمبود انرژی میکند، دچار انواع بیماریها میشود از بیان احساسش میترسد خلاقیت خود را از دست میدهد و به جای او بزرگترها قهرمان داستان هستند او اعتماد به نفسش را کاملاً از دست می دهد، گدای محبت بزرگترها میشود. تحقیر و ذلت را به راحتی میپذیرد و برای دوست داشته شدن و تایید شدن حاضر است کتک بخورد و خشونت را تحمل کند. این جنگ بین دنیای درون و بیرون باعث عصبی شدن او میشود، لجبازی در وجود او شکل میگیرد و خشونت وارد رفتارهای او میشود تا جایی که حتی گاهی مجبور به استفاده از انواع داروها میشود.
مراقبت از کودک درون در حالتهای مختلف:
درک روان شناختی حالتهای کودک درون کمک می کند تادر هر سنی به او توجه داشته و اجازه داد او در هر قسمتی از زندگی حضور جدی داشته باشد.
براساس نوع آسیب برای درمان، برخورد مناسبی باید انجام شود.
به طور مثال زمانی که کودک درون لجباز می شود،بهتر است که او را تحت نظارت بالغ درون قرار داد.
برخورد با کودک درون افسرده باید نوازش گرایانه باشد.
نتیجه:
شناخت کودک درون به شما کمک کند تا با او آشتی کنید، او را در درونتان بیابید ،به احساساتش احترام بگذارید و سرزندگی او را تجربه کنید برای این کار هیچ وقت دیر نیست. برای احیاء، رشد ، شکوفایی و شفای کودک درون هر زمانی اقدام شود خوب است اما مطمئناً هرچه زودتر اقدام شود،نتایج بهتر و سریعتر حاصل میشود.
کودک درون بازیگوش را باید به سمت راهکارهای خلاقانه هدایت کرد.
در کودک درون فلسفی باید روحیه ی پرسشگری را فعال کردبه همین ترتیب در سایر موارد باید راهکار مناسب را به کار برد.